امیر بیگ میرزاده
دوست میدارم
نسیم صبحگاهان چمن را دوست میدارم
نوای بلبل دور از وطن را دوست میدارم
به گوش گل که بلبل تاسحرگه راز ها میگفت
من دلداده روی گلبدن را دوست میدارم
نسیم جان فزایش زندگانی بخش عشاق است
زجوش گلبهاران یاسمن را دوست میدارم
چمن پاشیده از گل جامه برتن چون عروس دهر
که طوفان کرده بر پا نسترن را دوست میارم
نوای کبک و آواز نی چوپان خوش الحان است
که فرش لاله در کوه و دمن را دوست میدارم
شود مبهوت عقل آدمی از عظمت پامیر
زناف آهویش مشک ختن را دوست میدارم
امیر ازخدمتت دور است اما آرزو دارد
برای پیشرفتت علم و فن را دوست میدارم
تاریخ نشر در سیمای شغنان: 18 جون 2014
راه جاویدان
بلبلم در کجا مکان منست
زلف دلدار آشیان منست
دعوی عشق دارم ای یاران
منزلش راه جاویدان منست
چون نو آموز مکتب عشقم
نزد معشوق امتحان منست
زره شک در وفاه من نکنید
خامه همراز و ترجمان منست
همچو مجنون شهره یی عشقم
دشت و صحرا ازآن مکان منست
حال دل را ز من چه میپرسی
درد محبوب در نهان منست
بسترم سنگ و خارهٔ صحراست
آهو و لاله همزبان منست
درد هجران ناتوانم کرد
چهرهٔ زرد من نشان منست
آرزویم یکیست و یار یکیست
آنکه هم جان و هم جهان منست
کنج عزلت نمی پسندم از آنک
تیغ ابروش پاسبان منست
چند در این چمن شگوفانیم
چو گل لاله داستان منست
هر چه گشتیم در بهار امید
حاصل خرمنم خزان منست
رفت عمرم همه به حسرت و آه
زان سبب هر کجا فغان منست
قسمتم هر چه است خرسندم
این پیامم به دوستان منست
مرغ دل تا که می تپد به قفس
بشنو ای “میر” کاین بیا ن منست
تاریخ نشر در سیمای شغنان: 24 می 2014