سلیمان بیک

 

rose2سلیمان بیکrose4

 

یادی از شهید سلیمان بیک 

asrar-engنوشته   انجنیر اسرار 

جرمنی 13.03.2012

 همان دهری که با پستی بسندان  کوفت دندانم              به جرم   اینکه   انسان  بودم   و میگفتم انسانم

به   فرمان حقیقت  رفتم  اندر  قبر  با  شادی               که  تا بیرون کشم ازقعرظلمت نعش آزادی !!

 شهید سلیمان بیک

سلیمان بیک فرزند با شهامت شغنان مُردن از خودت شروع نشده و آغاز گر مرگ هم خودت نیستی ؛ زیرا قبل از شما هم فراوان انسانهایی در این راه رفته اند
و چنان جریان خواهد داشت.مطمئنن با رفتن شما هم این رفتن قطع نگردیده و پایان هم نخواهد یافت. ولی رفتن ویا مُردن مانند شما که برای انسان وآزادی باشد افتخار است وبا وجدان آرام وشرف .

ما معتقد استیم که شما به سفر رفته اید . تمام دوستان شما باور دارند و اکنون می پندارند که به یکی از سفرها یی رفته اید که باز نمی گردید، ولی شما بدانید که همه یی دوستان شما بسوی شما خواهند امد .

سلیمان بیک فرزند نصرالله بیک در سال 1335هجری خورشیدی در منطقه ی سه نور (څنورگ ) قریه ده مرغان ولسوالی شغنان بدنیا آمد. ممکن برای عده ی قابل سوال باشد که از منطقه ی څنورگ بنام منطقه ی سه نور تذکر به عمل آمده است طوریکه از بزرگان در دوران کودکی  شنیده بودیم این منطقه در زمانه های قدیم بنام سه نور بنا بر موجودیت سه شخصیت بزرگ  در این منطقه یاد شده . ولی به مرور زمان روی چه علتی به څنورگ تبدیل گردیده است و یا این سه شخصیت چه کسانی بوده اند معلوماتی در دست نیست ممکن دوستان مسلکی در این زمینه چیزی را پیشکش نمایند.

نصرالله بیک پدرسلیمان بیک یکی از چهره های شناخته شده ی شغنان که ممکن اکثریت مطلق مردم موصوف را می شناختند در دوران خود چیره دست ترین و ماهر ترین نجار شغنان بود وهر کسی آروزو داشت تا کارنجاری خود را از قبیل دروازه ، کلکین ، الماری ، نجاری اعمار خانه و غیره کار خود را توسط وی انجام دهد. نصرالله بیک بدون شک وتردید در نجاری مهارت بی نظیری داشت ودر کار خود چنان ظرافت را به خرچ میداد که واقعآ مسرت وخرسندی فرمایش دهنده را چند چند زیاد میساخت.

سلیمان بیک در سال 1342 هجری خورشیدی شامل مکتب ابتدائیه رحمت شغنان گردید. موصوف با علاقه مندی فراوان به مکتب میرفت ودرس وکتاب و مکتب را بسیار زیاد دوست داشت در جریان تحصیل وی، مکتب ابتدائیه رحمت شغنان در سال 1347 هجری خورشیدی به متوسطه ارتقا یافته بود. موصوف به دروس خود در متوسطه ی رحمت شغنان ادامه داده  ودر سال 1350 هجری خورشیدی این متوسطه به لیسه  ارتقا یافت. نامبرده تحصیلات خویش را الی ختم دوره ی تحصیل صنف دوازدهم در زادگاه خود شغنان بدرجه عالی به پایان رساند. بعد سپری نمودن امتحان کانکور در سال 1355 هجری خورشیدی شامل دانشکده (فاکولته) ادبیات دانشگاه (پوهنتون) کابل گردید.

زمانیکه این نو جوان قامت رسا وهمیشه تبسم امید به آینده ها بر لب داشت و در دل پاک وبی آلایش خودآرمانهای والای خدمت به انسان را جا داده بود.همیشه برای مردم منطقه ی خود ، مردم محیط خود ، مردم کشورخود ، وخلاصه تمام مردم جهان می اندیشید و آرزو داشت  تا حد اقل در محیط خودپیشگام خدمت گذاری احیا وایجاد جامعه بهتروآسوده شود ، غول استبداد وحشت آفرین وشیطانی قرون وسطایی باعناصر اجیر ومزدورمانند همیشه وهمیشه با فتنه گری وهیله ودست با هم دادن مرعی وغیر مرعی با جانب مقابل وکاملآ متضاد که طبق روند پیشرفت وتکامل در مسیر حرکت تاریخ با هم عمل مشترک نموده اند ، بازهم بر طبق همان گذشته ها به عمل مشترک خویش دست می یازند. فراوان جوانان کشورراصرف نظر از اینکه در کدام موقف وکدام اندیشه وتفکر وکدام خط سیر قرار داشتند از همه جانب ….طعمه حریق هوا وهوس خود که همه اش وقت وزمان خود را طی نموده است میسازند. آری ما فراوان نام های شخصیت های جوان وبا استعداد را می شناسیم که در راه ها وشیوه وطرق پذیرفته شده نزد خود شان می خواستند به جامعه خود مصدر خدمتی شوند ولی باتآسف وافسوس که در این تقابل وصف آرایی به خاطر این و آن وبه خاطردفاع از این و آن جان های شیرین خود رااز دست دادند وبالا نشینان آنان بدون کدام خم ابروواحساس انسانی وبشری به جز از سو استفاده تبلیغاتی از آنها چیز دیگری را بدل خود راه ندادند . شیوه های ارزش قایل شدن به انسان وزندګی انسانی را آنها به خاطر منفعت شخصی خویش همیشه زیر پا نموده وهیچ نوع احساس انسانی و بشری را در آنها نمی توانی دید یا دریافت نمود.ازجمله انسانهای پاک وبی آلایش که در راه خدمت به وطن با علاقه جهت زدودن بد بختی مردم خود کمر خدمت را بسته بودند یکی هم سلیمان بیک بود که با افسوس و هزاران دریغ مورد حمله عناصر وحشی وافراطیت مزدورقرار گرفت و جان شیرین خود رافدای مردم خود وفدای امید آینده بهترو خوبتر جامعه وکشورخود ساخت . بلی هموطن سلیمان بیک شهید راه زندګی تعادل انسان وانسانیت نه اولین بود و نه اخرین ولی او یکی از انسانهای بود که با تمام سجایای عالی انسانی اش مردانه وار در برابرارتجاع مردود و گردانندگان افراطیت مزدوراستاد ومردانه واردر این راه جان داد.

سلیمان بیک در سال 1358 هجری خورشیدی یعنی سال آخر تحصیل خود بود که مخالفت های مخالفین دولت وقت (جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان)  که مدت کوتائی از ایجاد آن سپری شده بود به شکل مسلحانه در ولایت بدخشان آغاز گردید. مسئولین وزمام داران وقت نیز با اشتباه بزرگ و انتخاب کاملآ غلط پیشبرد کارمحصلین را از پروگرام درس و تحصیل که وظیفه اصلی شان بود به خطر ناک ترین جبهه (جنگ) تقابل با مخالفین … سوق دادند . با تاسف فراوان این انسان پاک و بی آلایش دیگر از این ماموریت که اصلا وظیفه ی وی نبود بر نگشت روحش شاد و جنت فردوس جایش باد.

                                                 روحش شاد وجنت برین را برایش از بارگاه خداوند خواهانیم.