فتح علیشاه هادی
مقالات علمی و تحقیقاتی هادی
نظری درمورد پیام شغنانیهای مقیم کانادا واروپا
پیام تسلیت بمناسبت درگذشت علی داد مایل آواز خوان مشهور پامیر
ترانسکریپت های قدیمی از مرحوم سید محمد علیشاه در سالهای محبوسی اش در زندان فیض آباد ولایت بدخشان
اشعار هادی
ایا ساقی بده جام می ناب شراب ده که گیردچشم من خواب
دگرگون ساز تار و پود فکرم چنان باخود بجنگم مثل سهراب
خرابم کن از آن قدح ازآن خم کویری سوخته راده قطره آب
سرا پاست فکر ز اهل دروجودم بهرسومانده درگرداب خم وتاب
ببین کشتی فکر دم بین طوفان زند پار و نداند راه حساب
همیخواهم که باشم تک و تنها زفکرو ذکر این دنیا و گرداب
نه در من شوق دیداراست باکس نکس با من نمایاند راه ثواب
بهر کی سرزدم فکرش بخواندم به بالا ها پریده همچو عقاب
من و تو و قدح و ساغر و می رفیق هادیم نیست جای اعجاب
الهی حرف من شد ساقی ومی من غرق گناه را ساز تواب
کالگری14.12.2010
حجاب زحسن خویش کنون یاربرگرفت شمع و چراغ بلبلو گلزار در گرفت
مهتاب زیر میغ کنون چهره برفروخت آن باد تند عشق زیدن ز سر گرفت
نا مهربان عشوه کنان ازبرم برفت برگشت زلطف خویش عدودرحذرگرفت
لب را کشود بهر تکلم حضور من هم خاطرات مهر وفا نیز سر گرفت
باغم مرا گذاشت اسیر جنون عشق رفت و نکرد نگاه نه باری خبرگرفت
هرماه روکه چهره حسنش همی فروخت من مشتری ماندم و دوستی دگرگرفت
این داستان عشق من اوست بس طویل لیکن محررم سخن مختصر گرفت
هادی مکن شکوه ز آنچه گذشته بود شادزی که یارت آمد ومهرت ببرگرفت
کالگری14.12.2010
موسم فصل جوانیست نگر بوستانرا مینوازد نسیم گوش گل و ریحانرا
ایدل هرگاه روی سوی چمن فصل بهار برسان مژده گل مرغکخوش الحانرا
آهکه طوفان رسید نیست شودجلوه باغ ببرد صبر زگل دین و دل و ایمانرا
این جهان چون چمنستوخلایق چوگلند باش آزاده و بشکن در هر زندانرا
قدخودخم مکن وباش چوسروسربفلک لعنت و نفله فرست مرتد وهرشیطانرا
میرویم از پی هم ترک کنیم دار فنا مشت خاکی لهداست مامن هرانسانرا
همه دانند که فانی شویم جمله رویم پس چرا خوردن گوشت دگرو پستانرا
هرکه گویدنکرداست خلاف درهمه عمر دام تزویر نمایند صف هر قرآن را
ره مردان خدا گیر بترس روزحساب هر چه داری نبرد باد دهی طوفانرا