محمد مراد ضرابی

 

zarabi m.murod

محمد مراد ضرابی

 

معرفی یک جوان با درایت شغنان زمین در عرصه علم موسیقی

بنام آنکه کاینات و آنچه که در آنست، نظم بخشیده است، و ضهورات خود را در افاق و انفس متجلی ساخته است

sabiti نویسنده: نوروز علی ثابتی 

۱۶ سنبله ۱۳۹۱

قبل از اینکه در مورد این جوان پر تلاش و فرآوره های علمی اش در رشته موسیقی به معرفی نشینم، لازم دانسته شد تا در مورد موسیقی و تأثیرات آن بر روان انسان بطور فشرده چند جمله نوشته کنم.

موسیقی یک پدیده ای است که برای انسان نشاط، شادی و وجد می آفریند. در پهلوی آن، موسیقی میتواند سبب اندوه، دل دقی، و اضطراب هم گردد. در هر دو صورت، موسیقی تاثیرات خود را بر احساسات انسان می تواند داشته باشد و در مقابل آن افراد بشر از خود هیجاناتی را  تبارز می دهند. موسیقی یی هم وجود دارد که بر ابتذال هم تکیه دارد که موضوع مورد بحث ما در اینجا نیست. ولی موسیقی ناب که انسان را از حالت عادی به حالت غیر عادی و در فکر فرو می برد و شنونده دنیای دیگری را به مشاهده می نشیند که این حالت را « خـَلسه » ( حالتی است بین خواب و بیداری) نیز می گویند. این نوع موسیقی را بنام « سماع » هم یاد می کنند و بیشتر اهل صوفیه این نوع موسیقی را می نوازند. اکنون این نوع موسیقی را بنام « قوالی » هم یاد می کنند. چنانچه مولانا جلال الدین محمد بلخی می سراید:

 رقص آن نبود که هــــــر زمان برخیزی        وز زیر دو پای خویش گــــَــرد انگیزی  

رقص آن باشد که چون در آیی به سماع       جــان دربازی، وز دو جهــــــان برخیزی

 روایت شده است که روح آدمی نمی خواست که در بدن خاکی آدم داخل شود. روح توسط موسیقی تشویق گردید تا در بدن آدم قرار گیرد. چنانکه امیر خسرو بلخی سروده است.

آنروز کــــه روح پاک آدم به بدن          گفتند درآ، نمی شــد از ترس به تن  

خواندند مــــلایکان به لحن داوود           در تن در تن درآ درآ در تن در تن

 

موسیقی مرز را نمی شناسد. آنچنانکه اجرای یک پارچه آهنگ برای یک ترک وجد آفرین است، برای یک عرب هم همان حالت دست می دهد. موسیقی جنس را نمی شناسد. همانطوری که موسیقی برای مردان احساس بر انگیز است برای خانم ها هم، همین حالت دست می دهد. زمانی که اجرای یک پارچه آهنگ توسط الفبای موسیقی (نوتیشن = نـُت نویسی) در هند نوشته شده باشد، یک موسیقی دان ایتالیایی هم تواند از روی همان الفبا، همان پارچه آهنگ را اجرا کند. بدین ملحوظ، موسیقی مرز ها را در می نوردد، و فرا تر از مرز ها اثرات خود را بر جا می گذارد. چنانکه مولوی گفته است.

خوش  کمــــانچه می کشد  کان تیر او        در دل عشـــــــاق دارد اضطــــــراب  

ترک و رومی وعرب گر عاشق است        همـــــــزبان اوست  این بانگ صواب

 بعضی از موسیقی دان ها می گویند که با نواختن آلات موسیقی حالتی دیگر برای شان دست می دهد، و از این طریق به خداوند نزدیکتر می شوند. یعنی موسیقی سبب قرب آنها با خداوند (ج) می شود. چنانچه شمس الدین تبریزی گفته است:

« این تجلی و رویت خدا، مردان خدا را در سماع بیشتر باشد. ایشان از عالم هستی خود بیرون آمده اند، از عالم های دیگر برون آرد شان سماع، و بلقای حق پیوندد».

 حافظ شیرازی هم در قسمت اینکه از طریق آواز نی بخداوند نزدیکتر می شود، سروده است:

مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم          در  کار چنگ  و بربط  و  آواز نی کنم

 مولانا هم آنچنان اشتیاق در قسمت موسیقی داشته است که رقصی را توأم با موسیقی و خواندن اشعار بنام سماع اجرا کرده است. آنچنانکه کتاب بزرگ مثنوی را هم با آواز « نی » آغاز می کند.

بشنو از نی چون حکایت می کند          از  جدایی  ها  شکایت  می کند

  در ابیات زیر مولانا در دیوان شمس تبریزی، نام ساز ها (آهنگ ها) را نام می برد، چون: چنگ، پرده سپاهان، نای، ناله، پرده حجاز، صفیر سلیمان، پرده عراق، پرده عشاق، راست، بوسلیک، خوش الحان، پرده حسینی، زیر خرد، زیر بزرگان، رهاوی، زنگوله، علم موسیقی، را نام می برد و این شعر مولانا چنان موسیقایی است، که هر بیت آن انسان را به وجد می آورد.

ای چنگ پــرده هــای سپــاهــانم آرزوست          وی  نــای نالـۀ،  خـوش ســوزانــم آرزوست
در پـرده ای حجـاز بگــو خــوش تـرانه ای         مـن  هــُدهـُدم  صفیـــر  سـلیــمـانـم آرزوسـت
از پــرده ای عـــراق به عشـاق تـحـفــه بـر         چون راست، بوسلیک خوش الحانم آرزوست
آغـــاز کـن حــسیـنی  زیـرا کـه مـایـه گفت          کــان زیــرخـرد و زیــر بزرگــانم آرزوست
در خواب  کرده ای  ز رهاوی مــرا  کنون         بیـدار کــن بــه  زَنـگــُـله  ‌ام کــآنــم آرزوست
این عــلم موسیقی  برِ من چون  شهادتـست          چــون مــومـنـــم شــهادت و ایمـانـم آرزوست
ای عشــق!  عـقـل را  تو پراگـنده گوی کن          ای عشـــق نـکـتـه‌ هـــای پریـشـانـم آرزوست

با وجود این، موسیقی در فرهنگ ملت ها جای خود را دارد و هر ملت موسیقی خاص خود را دارد. موسیقی بیشتر سبب رشد و انکشاف فرهنگ، و زبان یک ملت می گردد؛ بخاطری که میراث های کهن را در خود نهفته است. بدین ترتیب، بین زبان، ادبیات و موسیقی رابطه تنگا تنگ وجود دارد. تا که زبان نباشد، شعر بوجود نمی آید، و شعری که توسط موسیقی اجرا می گردد، تاثیرات آن بیشتر است. زمانی که زبان زنده یک ملت منقرض می گردد، آن ملت نه تنها زبان خود را از دست میدهد؛ بل در حقیقت امر، تمام داشته های فرهنگی خود را بشمول موسیقی از دست می دهد.

پروفیسر نیکولاس اوستـلـِر دبیر بنیاد زبان ها در حال انقراض (FEL)  در بیانیۀ خود در سیزدهمین کنفرانس بین المللی در مورد « زبان های در حال انقراض» در شهر خاروغ تاجیکستان در سال 2009 (1388) ابراز نموده بود که:

 « اگر زبانی در معرض انقراض قرار بگیرد، سه جنبۀ زندگی اجتماعی نیز مورد تهدید واقع می‌شوند: (1) هویت جامعۀ گفتاری ممکن است افول نماید و یا حتی برای همیشه نابود گردد؛ (2) زندگی اجتماعی که منحصراً در این زبان جریان دارد محدود می‌ شود؛ و (3) سنت‌ های محلی نهایتاً از میان خواهند رفت. نکتۀ سوم موضوعیتی ویژه دارد چرا که این سنت ‌ها چه شفاهی و چه مکتوبی، «داستان» زبان و جامعه ‌ای که به آن زبان تکلم می‌کند را شکل می‌دهند». 1

با وجود این همه حقایق در قسمت موسیقی، این علم در افغانستان بطور شاید و باید هنوز جای پا پیدا نکرده است. حتی این علم به فتوای فقیهان قشری در ملاء عام،  حرام اعلام می گردد. افغانستان در عرصه موسیقی پیشینه خوب داشته اما با پیروز شدن مجاهدین تمام هنرمندان موفق افغانستان، از میهن خود مهاجر شدند و بعد از جلوس طالبان بر اریکه قدرت، هیچ آواز خوانی اجازه نداشت که آواز بخواند. حتی بعضی از سرود های میهنی بدون اجرای آهنگ، قرائت می شدند. بدین ترتیب، از رونق موسیقی در بازار افغانستان کاسته شد.

بعد از سرنگونی طالبان و بوجود آمدن دولت کرزی، مکاتب و دانشگاها دوباره شروع به فعالیت نمودند و دانشکده هنر های زیبای دانشگاه کابل دوباره به فعالیت آغاز کرد. اما، به نسبت « تابویِ» (taboo) واژه موسیقی و هنر در بین اکثریت مردم افغانستان و تاثیر پذیری افراد جامعه از دیدگاه و بینش طالبانی، افراد بسیار قلیلی شامل این دانشکده شدند. حتی کسانی که از طریق امتحان کانکور هم به این دانشکده راه یافتند، بخاطری که بین قوم شان ذلیل و خوار به شمار نیایند، از ادامه تحصیل در این رشته ابا ورزیدند وحتی دانشجوی بودن را در دانشکده هنر های زیبا بخود یک « ننگ » و « شرم » تلقی می کردند.

اما، جوانان با فرهنگ شغنان زمین، همین تابو را شکستند. در سال  (1381 ) امیر قل فرزند مهتر باد از دهکده شیو قریه ویر ولسوالی شغنان، یگانه دانشجو در رشته موسیقی در دانشکده هنر های زیبای کابل شامل گردید و یگانه دانشجویی بود که همان شعبه موسیقی را زنده نگهداشت. در سال  (1382) دانجشویان دیگری چون نظر مراد « مرادی » فرزند محمد مراد از قریه بهشار ولسوالی شغنان، محمد مراد « ضرابی » فرزند شاه ضراب از قریه ویر ولسوالی شغنان، بیک محمد « غیور » فرزند نظر محمد « اساس » از قریه سرچسمه ولسوالی شغنان، و داوود شاه « پژمان »، فرزند کرم شاه از قریه غاران بالا ولسوالی اشکاشم صنفی را در شعبه موسیقی دانشکده هنر های زیبا تشکیل دادند. و به همین ترتیب در سال های سوم و چهارم، دانشکده هنر های زیبای کابل بپای خود ایستاد و دانشجویان دیگر هم منحیث اشخاص مسلکی در رشته موسیقی به جامعه تقدیم گردیدند.

در اینجا فقط  یکی از فارغ التحصیلان رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل، به معرفی گرفته می شود.

این جوان آقای محمد مراد « ضرابی »، آمر انستیتوت ملی موسیقی افغانستان است.zarabi m.murod-2

محمد مراد « ضرابی » فرزند شاه ضراب فرزند اکرم شاه در سال 1362 هجری خورشیدی در دهکده « تیریو » قریه ویر (ویاد) ولسوالی شغنانی در یک خانواده متوسط چشم به جهان گشود. ایشان در سال 1368 شامل مکتب لیسه ذکور ویر گردیده و تعلیمات ابتدایی، متوسطه و لیسه را در آن لیسه به پایان رسانیدند و در سال 1380 از صنف دوازدهم سند فراغت بدست آوردند. استاد محمد مراد در سال 1381 در امتحان کانکور ملی ثبت نام کرد، و بعد از شمولیت در امتحان کانکور موفقانه از آن بدر آمده و در بهار سال 1382 شامل شعبه موسیقی دانشکده هنر های زیبا ((Fine Arts Faculty دانشگاه کابل گردید. ایشان بعد از سپری نمودن چهار سال تحصیل، موفق به اخذ درجه لیسانس با درجه عالی و بحیث کدر مسلکی در بخش موسیقی از دانشگاه کابل گردید.

استاد محمد مراد در سال 1386 به صفت معلم مسلکی رشته موسیقی در لیسه هنر های زیبا در کابل ازzarabi m.murod-ghighak طرف وزارت معارف جمهوری اسلامی افغانستان استخدام گردید. موصوف که لیاقت، درایت، و شایستگی را از خود نشان می دهد، به صفت آمر دیپارتمنت موسیقی تقرر حاصل می کند و تا ماه جوزای سال 1391 به این سمت باقی می ماند. در ماه جوزای سال 1391، لیسه هنر های زیبای کابل به انستیتوت ارتقا می کند که افراد مسلکی از آن از به سویه صنف (14) فارغ می گردند؛ استاد محمد مراد آمر عمومی این انستیتوت تعیین گردید.  از ماه جوزای 1391 تا کنون، موصوف  به صفت آمر عمومی انستیتوت ملی موسیقی تعیین و به وظیفه محوله اش ادامه می دهد.

گفتگوی اختصاصی ایکه با استاد محمد مراد داشتم، اینک خلص همان گفتگو ها را در اینجا به رشته تحریر می آورم.

آله موسیقی غیجک که توسط استاد محمد مراد مودل سازی شده است.

 اختراعات و مودل سازی ها:

تغییر شکل آله موسیقی محلی غیجک (غـژک) از دو تاره به چهار تاره، و همچنان تغییر در گوشک های آن که با سیستم

 مایکروتون (Microtone) سـُر می گیرد. همچنان تغییرات در قوطی آن از شکل چهار کنج (مستطیلی) به شکل دایره وی.

 تألیفات  و تصنیفات:

استاد محمد مراد، سه جلد کتاب را در رشته علم موسیقی نوشته است که عبارتند از:

کتاب ریاضی موسیقی، کتاب میتود های ابتدائی موسیقی، و کتاب آهنگ های محلی شغنانی با نوتیشن بین المللی.  متأسفانه، هیچ یک از این کتاب ها اقبال چاپ و نشر را نیافته اند.

ابتکارات:

استاد محمد مراد سه ابتکار مهم را در بخش موسیقی بخرچ داده است.

  1. استاد محمد مراد برای اولین بار در جهان، (در عرصه بین المللی) برای آله موسیقی غیجک، نوتیشن ساخته است.
  2. ایجاد رشته « غیجک » در انستیتوت ملی موسیقی بحیث یک رشته اصلی مانند رشته های دیگر موسیقی و تدریس دروس مربوط به این رشته در انستیتوت.
  3. ایجاد یک گروه و یا انجمن (Assembly) از آلات موسیقی افغانی در انستیتوت ملی موسیقی.

اخذ تحسین نامه ها، تقدیر نامه ها و سپاس نامه ها:

  • استاد محمد مراد در طول وظیفه داری اش در انستیتوت ملی موسیقی افغانستان، نایل به تحسین نامه های ذیل گردیده است:
  • تقدیر نامه درجه 3، در مورد اجرای سرود ملی و ترانه های محلی در حضور محترم کریم خلیلی، معاون دوم ریاست جمهوری، جمهوری اسلامی افغانستان.
  • تحسین نامه در مورد اجرای آهنگ نواختن زنگ مکتب 1390، در حضور محترم حامد کرزی، رئیس جمهور، جمهوری اسلامی افغانستان.
  • از نام تیم نوازندگان « افغانستان فولک گروپ »، سرتیفکیت اسپیشل پرایز (special prize) از طرف وزارت فرهنگ و ورزش جمهوری ازبکستان در جشنواره هشتم بین المللی شرق ترانه لـری (ترانه های شرقی) در سال 1390 که در آن از (65) کشور جهان نوازندگان حضور بهم رسانیده بودند و این جایزه را استاد محمد مراد همرای تیم معیتی اش از آن خود نمودند.
  • تحسین نامه در مورد اجرای آهنگ نواختن زنگ مکتب 1391، برای آمر دیپارتمنت موسیقی افغانی، انستیتوت ملی موسیقی افغانستان
  • همچنان، استاد محمد مراد سپاس نامه ها و دیگر جایزه ها را از آن خود نموده است.

zarabi m.murod-4

استاد محمد مراد همرای همکارانش در هشتمین جشنواره ترانه های شرقی در ازبکستان در حال اجرای آهنگ های افغانی.

zarabi m.murod-3

استاد محمد مراد در حال اخذ سرتیفیکیت و جایزه اسپیشل پرایز در جشواره هشتم ترانه های شرقی در ازبکستان.

استاد محمد مراد اظهار داشت که همیشه پشت کار داشته و رفتار، سلوک و دیگر کار های علمی و مسلکی استادان دیگر را برای خود سر مشق و الگو قرار داده تا از این آزمون مسلکی موفق بدر آید. ایشان گفتند که نظریات و سفارشات استاد داکتر احمد ناصر « سر مست » استاد رشته موسیقی در دانشکده هنر های زیبا، دانشگاه کابل برایش سود مند واقع شده، و در این زمینه از وی تاثیر گرفته است.

استاد محمد مراد اظهار داشتند که هر شخص آروز های منحصر بفرد خود را دارد. ولی یگانه آرزوی او ثبات و آرامی در کشور شان افغانستان می باشد. و ضمناً بیان داشت که ادامه تحصیلات در رشته موسیقی به سویه ماستر و دوکتورا می باشد.

امید واریم که این جوان با استعداد و پر تلاش در عرصه موسیقی موفقیت های بیشتری  نصیب شان گردد و آروز های او بر آورده گردند.

پیشنهاد برای استاد محمد مراد و دیگر دوستان شغنانی که در رشته موسیقی مسلکی اند:

از استاد مراد و دیگر دوستان شغنانی ما، تقاضا می نماییم تا دست بدست هم داده و بحیث یک تیم واحد پارچه های آهنگ های شغنانی را از طریق کانال های تلویزیونی و رادیویی دولتی و خصوصی به نشر برسانند، تا از این طریق فرهنگ، زبان و موسیقی شغنانی را برای دیگران به معرفی بگیرند و سبب بقای زبان و ادبیات ملت ما هم می گردد تا در راستا فرهنگ سرشار کوه پایه های پامیر را غنا بخشند.

سخنان بزرگان در مورد موسیقی

افلاطون می گوید: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و  بال به تفکر، و جهش به تصور، و رهایش به غم و شادی، و حیات به همه چیز می بخشد .

ابونصر فارابی می گوید: موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است: علم موسیقی عملی  وعلم وموسیقی نظری.

ابوعلی سینا می گوید: موسیقی یکی از شاخه های علم ریاضی است که در آن از چگونگی نغمه ها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمانهای بین نغمه ها بحث می شود.

لودویگ وان بتهون موسیقدان آلمانی می گوید: موسیقی مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای . موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحه انسانی است .

لیو پد دوفن می گوید: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبدا موسیقی به شمار می آید .

ارسطو می گوید: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است. بنابراین، آنرا در قالب اصوات ظاهر می سازد.

بتهون تعریف ارسطو را به این ترتیب بیان می کند:  که می گوید آنجا که سخن از گفتن باز می ماند موسیقی آغاز می شود.

هِگل می گوید: آنچه موسیقی متعلق به خود می داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و بطور مستقیم به روح خطاب می کند.

واگـنر می گوید:  من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به شمار نمی آورم بلکه آنرا محرک قلب و مهیج احساسات می دانم. موسیقی عالی ترین هنر هاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.

افلاطون می گوید:  موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی بر می انگیزد.

روح الله خالقی می گوید:  موسیقی صنعت ترکیب اصوات است بطوریکه برای انسان خوشایند باشد.

علیرضا مشایخی از صاحبنظران معاصر موسیقی می گوید:  موسیقی نزدیک ترین هنر به ارزش های مطلق است به همین دلیل مشکل ترین هنرهاست. به این معنی که برای آن باید وقت صرف کرد و نباید به آن به عنوان یک وسیله تفنن برخورد کرد.

گروهی دیگر در تعریف موسیقی گویند: موسیقی هنر است، مبارزه است، آزاد اندیشی، همت بلند، مردانگی، ایمان، امید به رستگاری به جهانی مهم تر و برتر، همه و همه در هزاران شعله آن آرامیده است.

هر جامعه دارای سنت ها، آداب و رسوم، آئین ها، موقعیت جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و زبان خاص خود است… که این مجموعه به مردمان خاص آن دیار نگاه هستی شناسانه خاصی می دهد. 2

هانس آیسلر می گوید:  کسانی که موسیقی را صرفا برای موسیقی کار میکنند از خود موسیقی نیز چیزی نخواهند فهمید.

هانری هانیه می گوید: آنجا که سخن باز می ماند موسیقی آغاز میگردد.

هاکسلی  می گوید: بعد از سکوت در بیان آنچه قابل گفتن نیست هیچ چیز به پای موسیقی نمیرسد.

سن سانس می گوید: موسیقی زبان واقعی جهانی است . مو سیقی هنر عقل های گمراه و اسیر نیست بلکه هنر آزاده ترین و فعالترین عقل هاست. موسیقی وسیله ای است برای اتفاق و تفاهم مشترک بین مردم.

تاملن می گوید: من سادگی را شعار خود کرده ام موسیقی نباید مانند علوم اسرار آمیز باشد

برنو والتر می گوید:  من زندگی نمی کنم مگر برای موسیقی که از زمان جوانی روح مرا تسخیر کرده است.

موسرسگی میگوید: گمان میکنم تاثیر موسیقی در هر کس یک وجود ثانوی را بیدار میکند که خیلی عالی تر از هستی معمولی همه روزه است.

نیکلاویچ  سروف میگوید: موسیقی به خودی خود پردامنه ترین هنر های زیبا بوده ، همه طبیعت را شامل میشود.اگر تنها هنرش بنامیم ، از ارزش آن کاسته خواهد شد. 3

 به امید هر چه موفقیت بیشتر دوستان موسیقی دان ما

با عرض حرمت

نورز علی ثابتی

15 سنبله 1391،  فیض آباد – بدخشان

……………………………………………………………

 1. همکاری مؤسسه‌ با بنیاد زبان‌های در معرض انقراض در کنفرانس تاجیکستان
 http://www.iis.ac.uk/view_article.asp?ContentID=111011

2. نویسنده مطلب: آقای رضا محسنی- مدرس دانشگاه و استاد موسیقی-http://www.weare.ir/interesting/art

3. برگرفته از وبلاگ: http://musicboys.blogfa.com 

 

مـنــابــع و مــأخــذ:

– یاد داشت های شخصی

– گفتگوی مستقیم با محمد مراد ضرابی

– دیوان شمس تبریزی

– مثنوی مولوی

– دیوان حافظ شیرازی

– دیوان امیر خسرو بلخی

– سایت های انترنتی زیر:

– http://www.weare.ir/interesting/art

– http://musicboys.blogfa.com

– رقص برای خدا (سماع)، http://faryad.epage.ir/fa/module.content_Page.27-06.html

 – http://www.iis.ac.uk/view_article.asp?ContentID=111011