یادی از استاد محمد اکرم درویشی
آلمان ــ 20.05.2011
دوستان محترم نوشته ذیل یک یاد آوری اندکی از استاد محمد اکرم درویشی است که یک قطره ی از شخصیت بزرگ آن استاد بیشتر نیست. البته دوستان محترم میتوانند در ارتباط شخصیت وی وسائر شهدای شغنان آنچه که در خور شان و بزرگواری شان است منحیث دین و وفاداری به دوستی و حرمت شان تحریر نمایند. البته قبلآ هم طور نمونه اسمای چند تن شان را تذکر داده بودم ودر سیمای شغنان نشر شده بود.
استاد محمد اکرم «درویشی »
شه خداداد خان یک شخصیت قابل قدر وانسان متواضع، بردبارو شناخته شده شغنان بوده است. پسرش درویش خان در شرایطی که شغنان را هنوز دریای آمواز لحاظ رفت و آمد به دو قسمت تقسیم نکرده بود با خانمی از قریه شغنان آنطرف دریای آمو یا جیحون ازدواج کرده است. درویش خان صاحب چند اولاد میشود که در جمله آنان یکی را بنام محمد اکرم نام میگذارند. که در سال ۱۳۱۴هجری خورشیدی در قریه سر چشمه ولسوالی شغنان تولد شده است. مادرمحمد اکرم بر علاوه مشکلات های به همه گان معلوم محیطی، مقابل با یک مشکل یا تراژیدی دیگر میگردد و در یک موضوع قومی شوهرش درویش خان پدر محمد اکرم متهم ومحکوم به حبس میگردد. ولی مادر محمد اکرم در تربیه اطفال صغیر خود به شمول محمد اکرم از هیچ گونه سعی وکوشش دریغ نمی کند. اما با تآسف فراوان و نا سازگاری زمان از یکسو و قسمت و نصیب نا خوش آیند روزگار از سوی دیگر چنان تازیانه را می کوبد که درویش خان بعد از چند سالی که در محبس سپری میکند به رضای حق پیوسته وزن وفرزندانش یک بار دیگر در ماتم پر طلاطم روزگار غرق میشوند، تنگ دستی ومشکلات های روزگار مانند طوفان بی باک به درهم برهم کردن زندگی این فامیل با غرش بی رحمانه خود به پیش میرود. مادر محمد اکرم که به خاطر کسب کمک از فامیل پدری و دوستان وخویشاوندان خود گاه گاهی به خانه پدری آنطرف دریای پنج یا آمو ویا جیحون میرفت، و در تربیه فرزندان خود سعی وکوشش مینمود، باز هم یکبار دیگر سیلی بی رهم روزگار بخت وتقدیراین فامیل و محمد اکرم را چنان کوبید که رنج ومشکلات وتنگدستی وبی سر پرستی پدری را فراموش کند . مادرش برای این بار که به آن طرف دریای آمو به نزد اقارب خود میرود دیگر بر نمی گردد. زیرادر همین وقت قیود روی کار شده و رفت وامد قطع گردیده است. و مادر محمد اکرم دیگر به نزد اولاد های خود باز نگشته است . هر انسان میداند که چقدر مشکل است در نداشتن پدر، نبودن مادر، نبودن برادران که بزرگ باشند ونبودن سرپرست که امورات زندگی را تنظیم نماید، چه مشکلات وچه رنج های که انسان متقبل نمیشود . استاد محمد اکرم درویشی با وجود مشکلات های عدیده زندگی در سال ۱۳۲۰هجری خورشیدی شامل مکتب ابتدائیه رحمت شغنان میشود وبا هزاران هزاردرد ورنج دروس خود را با علاقه مندی فراوان به پیش میبرد. قرارگفته تعدادی ازهم سالان موصوف، محمد اکرم فاصله خانه اش از سر چشمه الی مکتب رحمت را چنان به سرعت طی مینمود که دیگران به اصطلاح به گردش هم نمی رسیدند. که علاقه مندی ومحبت وی را به درس وتعلیم نشان میداد. استاد محمد اکرم درویشی بعد از ختم موفقانه ی دوره ابتدائیه رحمت شغنان بنا بر استعداد و لیاقتیکه داشت به خاطر ادامه تحصیل به کابل اعزام و شامل صنف هفتم دارالمعلمین مسلکی کابل گردیده است.
محمد اکرم و سائر هم قطاران شغنانی وی در شرایطی جهت درس وتحصیل به کابل رفت و آمد میکردند که در مرکز ولایت بدخشان (فیض اباد) که چند روز را منتظر موتر سپری مینمودند در بازار فیض آباد به دلخوش گشت وگذار کرده نمیتوانستند زیرا با کلمات و صدا های غیر نورمال روبرو وبدرقه میگردیدند. ولی از همت بلند وعظم راسخ وایمان قوی به علم ودانش بی باکانه راه خود را پیش میبردند. وسر مشق برای دیگران شدند که امروز شغنان افتخار پیشگام بودن با داشتن بیشترین تحصیل یافته ها را در آن ولایت دارد. درویشی در جریان تحصیل رویه بسیار عالی و بر خورد نیکو با سائر هم قطاران داشته وازهر نوع همکاری با دیگران دریغ نکرده است. موصوف بعد از ختم موفقانه دوره تحصیل منحیث یک معلم بر جسته مسلکی خواهش اجرای وظیفه مقدس معلمی را در معارف ولایت بدخشان داشته ولی خلاف خواهش ومیل وآرزویش، حسب لزوم دید مقامات وزارت معارف وقت (وزارت تعلیم وتربیه) در سال ۱۳۳۸هجری خورشیدی به صفت معلم به ولایت بغلان معرفی ودر معارف آن ولایت مدت هفت سال را در تربیه فرزندان آن مرزو بوم از هیچ گونه سعی و کوشش انسانی دریغ نکرده است. بنا بر تقاضاهای مکرر درویشی جهت اجرای وظیفه در معارف بدخشان یا کابل اخیرآ بنا بر معاذیری وزارت معارف موصوف را به کابل تبدیل و در سال ۱۳۴۶ هجری خورشیدی به صفت معلم لیلیه در دارالمعلمین کابل مقرر میشود. واین یک قدم نزدیک تر به اهداف وآرزوهای وی که خدمت به اولادهای فرزندان شغنان بود گردید. گرچه برای درویشی خدمت به فرزندان وطن در هر نقطه ی ازکشورکه میبود تفاوتی نمی کرد. ولی رنج ومشقت ومشکلات وجنجال های که محمداکرم در طفولیت خود دیده بود وهم مانند خودش صد ها تن دیگر به همچو مشکلات ها روبرو بودند وحتی عده ی مشکلات بیشتر از خودش را داشته اند. از جانبی هم شلاق وتازیانه بی عدالتی وبی مروت روزگار همه روزه به عوض ترهم ولطف انسانیت نوازش گر وسازنده ی سر نوشت شان بوده است ، ترجیح میداد که هر آنچه آموخته است نثار فرزندان این دیار نماید. مبنی بر تقاضای موصوف بعد از دوسال خدمت به صفت معلم لیلیه دردارالمعلمین کابل بنا برآرزوهای دیرینه اش موصوف در سال ۱۳۴۸ هجری خورشیدی به صفت معلم در مکتب متوسطه ی وقت رحمت شغنان در معارف ولایت بدخشان مقرر میگردد. درویشی در مدت تقریبآ چهار سالیکه در مکتب رحمت شغنان به تربیه فرزندان شغنان ایفای وظیفه نمود همه مملو از دوستی، صمیمیت، بردباری، فروتنی و صداقت بود. آنچه که میدانست ودر توان وی بود به انتقال آن به شاگردان خود دریغ نکرد.
درویشی در سال ۱۳۵۱ هجری خورشیدی از شغنان تبدیل ودر مکتب ولسوالی کنونی راغ به صفت معلم مقرر گردید. با آنکه در مکتب ولسوالی راغ مدت کمی یعنی یکسال را سپری نمود ولی بر خورد نیکو وآموزش خوب وی در یاد وخاطرات شاگردان و مردم محل برای دایم باقی مانده است. که نمونه ی از اخلاق و انسانیت را تبارز داده است.
محمد اکرم درویشی در سال ۱۳۵۲ هجری خورشیدی دو باره به شغنان تبدیل ولی این باردر مکتب نسوان مرکزی به صفت معلم مقرر گردیده است. نامبرده مانند دوره اجرای وظیفه در رحمت شغنان این بار برای فرزندان اناث شغنان از هیچگونه سعی وکوشش خود دریغ نکرده است. که کار وزحمت وی در امر تربیه اولاد شغنان برای همیشه ثبت تاریخ معارف یا تعلیم وتربیه شغنان خواهد بود. در ولسوالی شغنان کمتر کسی خواهد بود که با نام استاد محمد اکرم درویشی آشنائی نداشته باشد. وکسانیکه با موصوف شناخت ومعرفت دارند نامبرده را یک معلم مستطیع ، پر تلاش و پر کار مملو از صداقت و ایمانداری، خادم به وطن وتربیه کننده ی درست اولاد وطن میدانند.
درویشی در سال ۱۳۵۶ هجری خورشیدی به ولسوالی درواز تبدیل و در مکتب زغر آن ولسوالی به صفت معلم مقرر گردیده است. که وظیفه مقدس معلمی را در آن ولسوالی نیز مانند سائر محلات منجمله ولایت بغلان، ولایت کابل، ولسوالی راغ و ولسوالی شغنان ولایت بدخشان با ایمانداری کامل وصداقت تام انجام داده است . که خاطرات نیک وبر خورد انسانی وی از یاد فرد فرد آن محلات هیچگاهی فراموش نخواهد شد .
استاد محمد اکرم درویشی بعد از رنج ومشقات دوره ی طفولیت که با هزاران هزار محنت با نا سازگاری زمان پنجه نرم نموده و در عدم موجودیت پدر ومادر با یک عالم از محرومیت های زندگی مقاومت نموده است. توانسته است با پای برهنه و شکم گرسنه مانند سائر هم قطارانش پله های درس وتعلیم را در همان شرایط پیش ببرد وبه صفت یک رهنما وروشنگر راه فرزندان وطن خدمات فراوانی را انجام دهد. وی شخص سایه نشین نبود بلکه سایه گستر برای دیگران بود. او یک معلم متبحر بود ومانند شمع روشنگر مجمع متعلمین و دانش آموزان بود.
درویشی در دوستی ورفاقت وپیمان خود چنان مستحکم وپایه دار بود که مردانه وار در همین شیوه دوستی خود ، جان باخت . ولی افسوس و صد افسوس که دیگران قدر شان را ندانستند.
آری درویشی در گستره ی پلان های وسیع وشوم رهبران کهنسال وخرد باخته ی شوروی وقت و سناریوی دستگاه استخباراتی ک- گ- ب به خاطر رسیدن به اهدافشان در دوران حاکمیت لجام گسیخته ی وقت افغانستان مانند صدها خدمتگار دیگر در افغانستان به کام مرگ فرو برده شدند. قرار اطلاعات تائید نا شده استاد درویشی بتاریخ ۲۴ عقرب ۱۳۵۸ بعد از دستگیری به شهادت رسیده است.
روحش شاد وجنت برین را برایش از بارگاه خداوند خواهانیم.